اشو داره منو تنها میذاره زیــر بــارون ، بـه اون چـه کـه گـذشته خـوب فـکر کـردم ... زیــر بــارون ، از ایـنکه چـه قـدر به مـرگ نـزدیـک شـدم ، بغض کردم ... زیــر بــارون ، صـدای قلـبم رُ گـوش کـردم ... زیــر بــارون ، بـا صـدای بلـند اسـمت رُ فـریاد کـردم ... زیــر بــارون ، فـهمیدم کـه تـا حالا چه قدر اشـتباه ، زندگـی کـردم ... زیــر بــارون ، بـا شـنیدن طـنین عشق ، خـدا رُ طلب کـردم زیــر بــارون ، جـای خـالی دستان گرمت رُ با تـموم وجـود ، حـس کردم ... زیــر بــارون ، اشـک های لحـظ? خـداحافظی رُ تو ذهـنم ، تـداعی کـردم ... زیــر بــارون ، ایـن دنیـای بـی وفـا رُ تا دلت بـخواد ، نفـرین کـردم ... زیــر بــارون ، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی ، یـادی کـردم ... زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم و?? سـال زندگی رُ بـاور کـردم ... زیــر بــارون ، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم ... زیــر بــارون ، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم ... زیــر بــارون ، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقاد پیـدا کـردم ... زیــر بــارون ، بـه مـعنی وا قـعی زیسـتن انـدیشه کـردم ... زیــر بــارون ، شـعار: « آینـده ای روشـن» رُ مسـخره کـردم ... زیــر بــارون ، نمـی دونـی کـه ، چـه قـدر خـودم رُ سرزنـش کـردم ... زیــر بــارون ، یـه عـالمه اشـک ، بـا قـطره هـای بـارون قـسمت کـردم ... زیــر بــارون ، بـه هـیچ یـک از سـؤالام جـوابی پـیدا نـکردم دلت از سنگ شده انگار ...آمدم بعد از مدتها
دلم خونه
بازم این زندگی داره تنهایی رو برام زنده میکنه
این مدت که نبودم فکر می کردم منم دیگه احتاجی به این حرفا ندارم
فکر میکردم زندگیم عوض شده
اما نشد
دارم دوباره تنها میشم
این دفه اونو اشو نامیدم
زیــر بــارون ، بـه یـاد تـو گـریـه کـردم ...
که من و تنها گذاشتی ...
می شینم منتظر اینجا ...
تا تو برگردی دوباره ...
تا بشینی پای حرفهام ...
بریم تا ماه و ستاره ...
می دونم می آیی یک روزی ...
یک روزی که خیلی دیره ...
یک روزی دل شکستم ...
سر این کوچه می میره
Design By : Pars Skin |